سايه روشن ادبيات
دغدغه نوشتنچه خوانده ايد؟ مهمترين اتفاق ادبي؟ و آثار خودتان؟ سؤال هايي است كه از اهل واژه پرسيديم. جواب ها را ما خوانديم. پاسخ ها نشان از دغدغه دارد واين كه همه نويسندگان و شاعران ما براي شعر، داستان، نقد و ديگر متون ادبي دل مي سوزانند. شما هم بخوانيد
دغدغه نوشتنچه خوانده ايد؟ مهمترين اتفاق ادبي؟ و آثار خودتان؟ سؤال هايي است كه از اهل واژه پرسيديم. جواب ها را ما خوانديم. پاسخ ها نشان از دغدغه دارد واين كه همه نويسندگان و شاعران ما براي شعر، داستان، نقد و ديگر متون ادبي دل مي سوزانند. شما هم بخوانيد
.مسعود بيزارگيتي: درك مكانيكي از تحول* انتشار كتاب هاي ادبي در سال هاي اخير و به ويژه ماههاي اخير با توجه به گستره
تجربه ورزي در قلمرو متن ادبي، روند مطلوبي داشته و رو به رشد است. اگرچه دست اندازهايي نظير چاپ، توزيع و... همواره مشكل آفرين هستند. از ميان متون مختلف مورد مطالعه، تأمل بر «شعرهاي جمهوري» حافظ موسوي و «آوازهاي زن بي اجازه» از گراناز موسوي به عنوان دو دفتر شعر فارسي از يك سو و داستان هاي منتشره «سلوك» محمود دولت آبادي درخور تأمل است. همچنين ترجمه هاي زيبايي از اشعار «لرمانتف» و «ناظم حكمت». «شعرهاي جمهوري» در ادامه كتاب «سطرهاي پنهاني» حافظ، منشي را منعكس مي كند كه استوار بر ديالكتيك ابژه (مصاديق عيني) و زبان است. زبان: گزاره ها و واژگاني برگرفته از لحن گفتاري متداول (البته غريب گرداني شده) و با دو گونه روايت و صدا در برخي از شعرها كه در «سطرهاي پنهاني» همچون شعر «پس حرفهايم را...» تجربه شده است. اما نامتعارف سازي و شكل بخشي به گزاره هاي زباني در ساخت فرازباني اش در شعرهاي گراناز موسوي به همان محور لحن گفتاري شعر معاصر، قرائتي جديد تر ارائه مي دهد. تلاش شاعر در «آوازهاي زن بي اجازه» اگر تأثير رويايي و براهني را از نظر دور نداشته باشيم، خود ارجاعي زبان شعر است ولي مي كوشد، تا ساخت نحوي شعر را بيگانه گرداني كند و از هنجار مرسوم شعر بگريزد و از اين طريق شكل ويژه اي ارائه دهد.* بيش از يك دهه است كه تكرار و اشباع شدگي در حوزه ادبيات، زمينه جست وجوها را براي بازيابي موقعيت هاي جديد تر فراهم نموده است. عوامل مختلفي چه در عرصه فرهنگي جامعه و چه در تعامل با ادبيات و فرهنگ بين المللي دست اندركار اين جست وجوها هستند. نگارنده بر اين باور است كه براي گذار از بحران موجود و شناخت عوامل و بهره گيري درست از حيات ادبي بحران زده و فائق آمدن بر روند زمان، به سود فرهنگ ادبي كه در كنش تحول قرار گرفته است؛ بايد دو فرايند زير به طور جدي مركز نگاهها و توجه باشد. نخست اتفاق درون اجتماعي، با تحول در ساختار فرهنگي و ذهن اجتماعي و مكانيسم دريافت ذوقي و تعالي ذهني به عنوان بستري براي حضور در فهم و خوانش تحولات جديد ادبي. اين يك اتفاق روان- جامعه شناختي در قلمرو اجتماعي است. دو ديگر، اتفاق درون فردي؛ تحول در مكانيسم دريافت استتيكي و بازيابي موقعيت هاي جديد آفرينش در خوانش هاي بي وقفه. پيوندي ماهيتي بين فرايندهاي پيش گفته وجود دارد كه به طور متقابل اثرگذار و رابطه اي سيستم وار دارند. وجود يكي بدون ديگري، دركي مكانيكي از تحول را ارائه مي دهد. در سال هايي كه گذشت، برخي از كوشندگان ادبي ما، از يك سو بيشتر تلاش در جهت اتفاق درون فردي داشتند كه به عنوان گزينه ايجاد تحول و نوجويي و گاه حتي تنها گزينه مي يافتند و مخاطب (همان گزينه ديگر) را حذف مي كردند و از ديگر سو، شتابزدگي هايي در دريافت استتيكي و فهم مقولات نظريه هاي ادبي- زبان شناختي- فلسفي وجود داشت، كه زمان را در فراگرد بحران نه به سود تحولات پيش گفته حذف مي كرد؛ كه در عمل موجب وقفه و كندي زمان ادبي گرديد كه البته اين از ويژگي بحران است.* تاكنون كتاب هاي «لحظه ها و تأمل»، «روند بغرنج آفرينش»، «شكلي كه نام تو دارد» را منتشر كرده ام و سه دفتر در شعر و نقد و مقالات آماده انتشار دارم و بعد يك مجموعه داستاني كوتاه. در آينده اي نزديك يك يا دو دفتر كه هنوز عناوينشان را برنگزيده ام منتشر خواهد شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر