چهارشنبه، تیر ۱۴، ۱۳۸۵

ممنوعه ي غذا
براي ناصر زرافشان
نويسنده و حقوقدان مبارز
نه فكر كني
اين زبان مي خواهد گرفتار امضاء روزمره شود
نه!
زبانه مي كشد تاريخ
در روايت اين زبان
چرا كه د نباله ي ستاره ي صداي من
آواز ممنوعه ي غذاي توست
تا شايد
اين غذا را
بين منتظران تقسيم كنم

چند كلمه جا مانده
نمي دانم بادشان پراكنده
يا در نگاه ها نشسته

كدام صدا از ياد مي برد
كلمات نشسته بر نفس هايت را

گوش فرادار
به چار جهت
بر باريكه هاي راه
رودهاي تازه روان است


مسعود بي زارگيتي

هیچ نظری موجود نیست: