سه‌شنبه، فروردین ۲۹، ۱۴۰۲

 ‏در زمستان زاده شدم

و دریای کلمات

زورق شعرم را

نگاهبانی می‌کند


خیابان‌ها و میدان‌های شهر

در خطوط نت‌هایم

پرچم گام‌ها بر می‌افرازند


و در افق نگاه‌ها

تاریخ زخم‌هاست

در بی‌نهایتِ روایت‌ها


در برابر جهان ایستاده‌ام

با قامت صدای تو

و باد

انتظار سرخ سحر را

بر گیجگاه شب می‌کوبد

هیچ نظری موجود نیست: