سطرهای بعدی
دانههای بیقراریست
که رنگ جادهها
را
با حباب سکوتاش
سرشار میکند
خاموشی لبها
و هجاهای ریخته در شریانهای ( انار دلی را ماند )1
و قاچ میخورد
و شیار خیابانها
به رنگ قاچ شباهت مییابند
داستانهای
شاهنامه
در روایت قاچها
به میدان ژاله می
رسند 1388
و عقربههای بی
وقفه
از انار شکسته میگویند
در شب یلدا
1.سطرداخل گیومه از گارسیا لورکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر