دیداری داشتم با دوست داستان نویسی که سال هاست قصه می نویسد و چندین کتاب داستان
منتشرکرده است . یکی ازهم قلمان دیگر نیز حضورداشت . سخن از فرهنگ وادبیات و
ممیزی هایی بود که درامرنوشتن و انتشارکتاب ؛ مانعی جدی سرراه آفرینش های فرهنگی
درجامعه ی ما وجود دارد . مجموعه ای داستانی را به من نشان داد که ازنویسندگان مختلف
ایرانی بوده و به همت جوانی نویسنده پس از دریافت مجوزاز وزارت ارشاد منتشر شده بود .
همه ی نویسندگان آن مجموعه نوآمدگانی بودند در عرصه ی نوشتن داستان؛ به جز دوست
داستان نویس ما (م . ب) که چهره ای شناخته شده است .
دوست ما روایت می کرد که داسان کوتاهی که از وی در این مجموعه به چاپ رسیده است،
ازمجموعه ی داستانی است که برای دریافت مجوز مدت هاست که به وزارت ارشاد رفته ،
ودرممیزی وزارتخانه ، همین داستان چاپ شده دستورحذف دریافت کرده است !
حیرت کردم! ازتفاوت زمان چاپ آن مجموعه و دستورحذف این داستان ازمجموعه داستان
دوست نویسنده ی ما؟! آیا مدیریت کردن فرهنگی درجامعه ای که تکثرصدا وجود دارد و
درحوزه ی فرهنگ نه تنها باید دیده شود ؛ بلکه باید به جهت تعالی فرهنگی وتوسعه ی
دمکراسی به شدت تقویت گردد ؛ با چنین پارادوکسی امکان پذیراست؟!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر