تحولات سال های اخیر در جهان به ویژه آمدن باراک حسین اوباما وتغییرگفتمان سیاسی وی در
عرصه ی دیپلماسی ( با تاکید بر سخنان اخیر وی در سفرش به مصر ) وهمچنین فضای ایجاد
شده در میهن ما پس از روی کارآمدن دولت نهم به ریاست محمود احمدی نژاد ، که متاسفانه به
استیلای بی چون و چرای تک آوایی منتهی گردید ؛ ضرورت ایجاد یک گفتمان را با ماهیتی
متناسب با عصرحاضر در پی داشت . اگرچه هر گروه و جریان سیاسی تلقی و برداشت خاص
خود را از این پارادایم ارائه می نماید ودر دوجهان متفاوت مدرن و توسعه یافته از یک سو و
نیز کشورهای توسعه نیافته و بازداشته شده از نظر تکامل اجتماعی از سوی دیگر؛ ماهیت
گفتمان تغییر تفاوت هایی را داراست ؛ اما مولفه ی مشترک موجود که بر وجود یک رشته آزاد
یهای مدنی در سطوح مختلف تاکید دارد و به خصوص کشورهای توسعه نیافته که سابقه استبداد
و سانسور و خودسانسوری را در طی سده ها تجربه کرده اند ، گفتمان تغییر را باید به عنوان
یک فرایندی که می تواند به تامین منافع مردم انجامیده و همانان را در مقاطع مختلف تاریخی
به حضور حماسی درمیدان ها بکشاند ، محترم شمرده ونه تنها به تدوین آن در برنامه ها وشعار
های شان بپردازند ؛ بالاترومهمترازآن باید نسبت به عملی کردن ونظارت بر اجرا وبازخورد
اجتماعی آن پیگیرانه بکوشند .
مناقشات تلویزیونی اخیر(نه مناظره) طی چندروزاخیردرایران فضایی را دامن زد که به طرز
عجیبی اقشارمتفاوت اجتماعی را چه به لحاط جنس وسن و چه به لحاظ تیپ شناسی اجتماعی
وارد میدان ساسی – اجتماعی نمود ( ای کاش بازدارندگی های سیاسی – اجتماعی حذف می
شد تا همیشه این نشاط وشور اجتماعی را شاهد بودیم ) به ویژه اگر به این حضوربه عنوان
یک پشتوانه ی جدی نگریسته شود نه تبلیغاتی و تاریخ مصرف دار . امری که پس از به قدرت
رسیدن خاتمی ، به عنوان یک رابطه ی متقابلا سازنده به فراموشی سپرده شد .
ضرورت ایجاد تغییردرشرایط کلی جامعه ما وتدوین پارادایمی که قادرباشد به مبارزه با گفتمان
سنتی درعرصه ی عمل و نظر بپردازد ؛ شرایطی را فراهم کرده است که حامیان وهواداران
این دو رویکرد به شدت درحال فعالیت به نفع کاندیدای مورد نظرخود می باشند. اگرچه به دلیل
نامتکامل بودن موقعیت اجتماعی ما ، گاه برخورد های خشن و غیرمدنی در تمامی گروه ها نیز
گزارش می شود .همچنین وقتی در مناقشه ی تلویزیونی به چالش هایی برمی خوریم که لیدرجر
یان مربوطه همه قواعد حقوقی و اخلاقی را زیر پامی نهد ؛ طبیعی ست که درسطحی پایین تر
نیز شاهد چالش هایی از نوع دیگر هم باشیم .
(( اگرزباغ رعیت ملک خورد سیبی / برآورند غلامان وی درخت ازبیخ ))
کسب قدرت وحفظ آن در جوامع توسعه نیافته ، به دلیل ضعف تاریخی دمکراسی واستیلای بی
چون و چرای تک صدایی در محیط اجتماعی – فرهنگی ؛ به استفاده از هر روشی برای نیل به
مقصود منجر می شود .
کاندیداهای اصلاح طلب باتوجه به تاکیدشان به حقوق بشر و حقوق شهروندی در برنامه های
شان ( با تاکید بر رادیکال تر بودن برنامه های مهدی کروبی ) توانستند بخش قابل توجهی از
نیروهای اجتماعی را پیرامون شعارها و برنامه های شان گرد آورند . ایجاد یک فضای بازو
شفاف برای پیشبرد برنامه ها به منظور تامین منافع مردم ، شعار بسیارمردم پسند وپرجذبه ای
است ؛ البته اگر به عوامفریبی و پوپولیسم گرفتار نیاید ! کاندیدای اصلاح طلب پیروز درانتخا
بات باید به این موضوع بیاندیشد که فردای پیروزی باید گزارش عملکرد خود را به مردم بدهد
ورابطه ی خود رابا مردم به بوته ی فراموشی نسپرد ! به ویژه آن که برنامه ای رادیکال تر و
دمکراتیک تر را برای جذب آرای مردم ارائه دده است ! رعایت بنیان های یک گفتمان دمکرا
تیک و عملی کردن آن با استفاده از کلیه ی امکانات و لوازم قانونی با اتکاء به پشتوانه ی مردم
آن فرایندی ست که قادر است ؛ اصل تغییر را در جوامع توسعه نیافته به آرزویی نزدیک وقابل
دسترس تبدیل می سازد.
رسوایی های مال اخیر در انگلستان که به تلفات گسترده در کابینه ی آقای گوردون براون ونیز
مجلس عوام این کشورمنجرگردیده ، حاصل زنده بودن فضای دمکراسی در این کشور است .
این اتفاق نمونه ای گویا ازنظارت مردم به واسطه ی رسانه های قدرتمند و احزاب سیاسی ای
است که درعرصه ی سیاسی با رعایت قواعد بازی به مسابقه می پردازند .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر