انتظار
پرده را كنارمي زني
چشم برافق
اين جاده هاي بي حساب وكتاب
حساب كه پس نمي دهند
برقاب پنجره
نقش مي زني
درانتظاركدام صدا
اين موجها
التهاب شان را
به ساحل / مي بخشند
پرده را كنارمي زني
چشم برافق
اين جاده هاي بي حساب وكتاب
حساب كه پس نمي دهند
برقاب پنجره
نقش مي زني
درانتظاركدام صدا
اين موجها
التهاب شان را
به ساحل / مي بخشند
۸ نظر:
درود
شعرقشنگي بود
ما زنده به آنيم كه آرام نگيريم
موجيم كه آسودگي ما عدم ماست
تصويرسازي در اشعار شما عالي وشگفت انگيزاست
انتظارت زیبا بود
باز در انتظارزیباترها می مانم
جهان در انتظار آن صداست
درود برتو
درود
درود
تنها صداست كه مي ماند
درود شاعرغزيز
سلام آقاي بيزار گيتي
خسته نباشيد
زيبا بود لذت بردم
از كتاب جديدتون چه خبر
سلام
شعرت را خواندم. جزاينكه بگويم عالي بود، چيز ديگري ندارم
ارسال یک نظر