یکشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۶

سخني ازسرتامل



وقتي با ناشركتابم پيرامون دغدغه هاي فرهنگي موجود صحبت مي كردم و

ازكاهش حجم كتاب خواني وكتاب خري وبالاخره دشواري هاي موجود در

صدور مجوزونشركتاب گفتگو داشتيم ؛ اشاره اي داشت به اينكه درسال گذ

شته كه كتاب نشان هاي بي جهت من را منتشركرده بود وبرابرمقررات همه

ساله كه مرسوم است نسخه هايي ازكتاب را دونهادواداره كل كه يكي شوراي

شهراست و ديگري اداره كل ارشاد اسلامي ، خريداري مي نمايند ؛ تا ازاين

طريق تعاملي فعال را با ناشركتاب يا نويسنده داشته باشند.

اما درخصوص كتاب ياد شده ، ناشراظهارداشت نه ارشاد ونه شوراي شهر

اين كتاب را ازمن خريداري نكردند. واين مسئله براي من بسيارعجيب آمد!

زيرا كتابي كه مجوزنشردريافت مي نمايد ، دليلي براي عدم خريد آن توسط

دو نهاد ياد شده وجود ندارد . چه دليل و توجيهي پشت اين موضوع هست؟

در حالي كه همين دو سا زمان ياد شده چه بسا برخي كتاب ها را با تيراژي

بالاتر وهزينه اي بيشتر به هردليلي ممكن است خريده باشند . يا بر اساس

مثلا را بطه اي ممكن است، صا حب كتابي ، پس ازفروش يك نوبت كتاب

خود ، همان كتاب را درزماني ديگربا يك درخواست مجدد براي فروش به

شورا ارائه نمايد! اما چطور كتاب من كه توسط ناشربه شورا ارائه شده و

چاپ نخست نيز بوده است ، براي يك بار هم خريداري نشود! دليل آن چه

مي تواند باشد؟ آيا كتاب من ازنظر شان به عنوان كتاب درجه ي دوم تلقي

گرديده ؟ همچون تلقي من به عنوان شهروند درجه ي دوم كه به محروميت

من ازكارمنجرشده است. يا دليل ديگري پس عدم خريد كتاب من وجود دارد؟

نكته جالب آن كه چند بارتلاش نمودم تا با تلفن همراه يكي ازاين اعضاء شورا

تماس حاصل نموده تا مسئله را جويا شوم ؛ اما به نظرمي رسد چون شماره

حقير براي اين عضومحترم شوراي شهر كه به نمايندگي ازمردم درشورا

حضوردارند، آشنا نبود ؛ ازپاسخگويي اجتناب ورزيدند.

!چاره چيست؟ شهروند درجه ي دوم؛ كتاب درجه ي دوم منتشرميكند ديگر

اينطورنيست؟

۶ نظر:

ناشناس گفت...

جاي بسي تاسف است

ناشناس گفت...

استاد، فداي سر شما كه كتابتان را
نمي خرند
همين طوري هم كتاب هايتان كمياب است
اميدوارم كتاب هايتان به چاپ چندم برسد
به كوري چشم همه
با بهترين آرزوها براي شما وقلمتان

حالا چرا با اين شاعر معاصر اخمو عكس
انداختيد ،مجبور بود بياد گيلان

ناشناس گفت...

دوست عزيز
ازسرحسادت وكينه است كه چنين رفتارهايي را از خود با امثال شما نشان مي دهند . قلمتان پايدارباد

ناشناس گفت...

سلام

همينطوريه ديگه

ناشناس گفت...

ناراحت نباش ، اين نيز بگذرد

ناشناس گفت...

درودبرشما