دوشنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۸۶

تهديد


درخبرها آمده بود كه آقاي عماد افروغ نماينده مجلس هفتم، كه رئيس كميسيون

فرهنگي مجلس بوده واخيرا با اختلاف يك راي اين پست را ازدست داده است

درگفتگو با سايت آفتاب، خبرازتهديد خود توسط برخي نيروهاي تندرو داده

است. با ارسال پيام هاي كوتاه وزدن تهمت هاي ناروا، ناسزاگويي هاي غير

اخلاقي ونسبت هاي غيرديني ودرآخرين پيام كوتاه هم، وي را تهديد به ترور

كرده اند.

دريك جامعه مبتني برمؤلفيت يك صدا ، كه همه كنش ها وعملكردها را درچها

رچوب آن چه كه خود مي پسندد، مي پذيرد، وتعامل ومناسبات سياسي را نه بر

پايه ي سيستم چند صدايي وتكثرآرا كه به پشتوانه مردم بوده باشد،بلكه براساس

آنچه جريان حاكم مي پسندد ووضع مي كند، تاييد مي كند، بديهي ست كه تحمل

نظرمخالف ، تازه ان هم نه ازسوي يك نيرو يا شخص دگرانديش ،بلكه ازسوي

فردي كه درقالب همان جريان حاكم قراردارد،اما دريك فرايند بازشناسي رفتار

سياسي – فرهنگي درطول زمان فعاليت جريان حاكم، به نقطه نظرانتقادي مي

رسد. وبه منتقد برخي مواضع جريان حاكم تبديل مي شود. درحالي كه حامي

نظام نيزمي باشد.

اگرآقاي افروغ كه درپارلمان هستند وامثال ايشان، درآن زمان ها كه چنين اتفا

قهايي براي نيروهاي فرهنگي وانديشمندان پيش مي آمد، به موقع واكنش نشان

مي دادند وخواستارجلوگيري ازاين گونه اعمال بي قانوني وضد انساني با بهره

ازروش هاي قانوني مي شدند؛ امروز اميد آن مي رفت تادرفضايي دمكراتيك

ترشاهد چنين اتفاقي نباشيم.

بله آقاي افروغ؛ تنها شما نيستيد كه دچارچنين تهديدي شديد. مدت زمان زيادي

نمي گذرد كه به شكلي ديگر، آن هم ازطريق تلفن پاي من نيزبه رخدادي سا

ختگي درحال كشيده شدن بود، كه درصورت حضورميتوانست به خاتمه ي

يك زندگي بيانجامد، كه تاكنون چنين نشد. اگرچه پيگيري هاي من هم فاقد

نتيجه بود . وفعلا هم كه ميگذرد...

پس تا ديرنشده براي ريشه كن كردن حوادث وعملكردهايي كه فاجعه بارند،

ازطريق راه هاي قانوني انجام دهيد. پيش ازآنكه شعاع عمل آن گسترش بيش

تري يابد
.

۶ نظر:

ناشناس گفت...

سلام


تابلایی سرخودشان نیاید ازدرک

موضوع عاجزند

ناشناس گفت...

جناب بيزارگيتي

مطلب را خواندم ،به روز ،به موقع

وبا مصداق خوبي بود

درود

ناشناس گفت...

سلام

جامعه تك صدايي، همين است

ناشناس گفت...

هشدارتان كاملا بجاست

كوگوش شنوا

ناشناس گفت...

دراين جامعه بسته، جزصبرواعتراض
چه ميشه كرد

ناشناس گفت...

دريك جامعه كه تنها يك صدا خودرا حق مطلق مي پندارد،بروزچنين حوادثي عجيب نيست