گاهی وقت ها در روند جاری جامعه ، مردم به پدیده هایی برخورد می کنند که جز
حیرت افزایی و متعجب شدن در خصوص آنچه درمملکت رخ می دهد و پارادوکس
و بازیگری های اجتماعی و....نتیجه ی دیگری در بر ندارد.
اخبارامروزکه مربوط به قراروثیقه ی 50 میلیارد تومانی آقای محمد رضارحیمی
جهت آزادی وی بوده. واگر چه از زبان سخنگوی قوه قضائیه مقدارمبلغ وثیقه اشتباه
بیان گردیده است.موضوع مربوط می گردد به پرونده ی معروف و پر سروصدای
بیمه ایران ؛ که چند سالی است برای رسیدگی درقوهی قضائیه ، طی طریق
می نماید .آقای رحیمی همان کسی ست که زمانی بر مسند ریاست دیوان محاسبات
نیز تکیه زده بود. (( 50 میلیارد تومان)) قراروثیقه!؟ اگر صحیح باشد، از کجا و
چگونه تامین شده است؟! یا ماجرای سعید مرتضوی و حیف و میل شدن منابع مالی
سازمان تامین اجتماعی که به ظاهر نام پشتوانه ی بیمه شدگان زحمتکش و فقیر
جامعه ی ما را یدک می کشد. اما دریغ از هر گونه حمایتی از طبقات زحمتکش که
چه فرایندی را گاه برای تامین حقوق واقعی خود در ادارات سازمان تامین اجتماعی
باید طی کنند. آقای سعید مرتضوی که سابقه ی دستور قلع و قمع مطبوعات قانونی
جامعه ی ما در سال های گذشته از سوی ایشان، از خاطر کسی نرفته است.
یا پدیده هایی همچون بابک زنجانی ها و رابطین قدرتش و....
و قیاس این اتفاقات با جابجایی چنین منابع مالی و حاتم بخشی های گسترده ثروت
زحمتکشان جامعه ی ما ، با دوندگی های بی پایان مردم زحمتکشی که برای تهیه
دو میلیون تومان وام یا ... برای مرحم زخم زندگی پر از بی عدالتی خود که براو و
خانواده اش تحمیل شده است و یا خیلی عظیم بیکاران و از کار برکنار شدگان این
جامعه که معطل لقمه ای نان برای خانواده ی خود هستند؛ چه تصویری از وضعیت
جاری را در اذهان اجتماعی باقی می گذارد؟!
بابک زنجانیها معلول چه نوع عوامل وعملکردهای سیاسی- اجتماعی-اقتصادیاند؟
در چنین وضعیتی سویه ی قدرت کدام جهت را نشانه رفته است؟