عجیب است که در جامعه ای زندگی می کنیم که سازمان ها و اداره ها و... هیچ اعتبار و ارزشی برای همین قانون نیم بند موجود قائل نیستند و بدترین نوع نقض حقوق شهروندی را در خصوص شهروندان اعمال می کنند (طبیعی ست وقتی که مشاهده می کنند بی بند و باری ها و دزدی ها و قانون گریزی ها را...). زمانی که در دانشگاه پذیرفته شدم برای تحصیل ، مانع ادامه تحصیلم شدند . زمانی که در دانشگاه اشتغال به کار یافتم ، حراست و گزینش و .... دست به دست هم دادند تا بعد از سال ها کار تنها با ( دو سطر ) نامه به دلیل سوابق فرهنگی...کمترین حقوق اجتماعی مرا سلب کرده و اخراجم کنند. بازخورد سالها پیگیری و شکایت من از نهاد ریاست جمهوری گرفته تا وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، نقض بیش از پیش حقوق شهروندی صاحب این قلم بوده!
آخرین حرکتم جهت دفاع و کسب حقوق شهروندی ام ، شکایت بردن نزد دیوان (عدالت) اداری بود؛ که پس از نزدیک به یک سال رسیدگی به پرونده من ؛ از کنار مضمون اصلی شکایتم (که اخراج از دانشگاه پیام نور و بازگشت به کار بود ) به راحتی می گذرند و تنها دانشگاه را محکوم به پرداخت سنواتم می کنند. نفوذ در رای دیوان تا کجا؟!
(( این هم شماره پیگیری دادنامه دیوان 9009970900101187))
نکته ی جالب این که دانشگاه پیام نور هیچ وقعی هم به حکم این دادگاه نمی نهد و همچنان به ترکتازی ( بی اعتنایی به قانون نیم بند شان...) خود ادامه می دهد...
آیا اینها در ( دادگاه وجدان بشری ) چه پاسخی خواهند داشت؟!