1
د رسال گرد18 تير
تشييع بغض نهفته
درشعاع جان
ونبض شهر/ جهان
بركاكل هفتمين
هفتادمين
.....
سكوت چشمان تان
رازسربه مهركدامين ترانه است
كدام كهكشان
ستاره هاي نهان را
چراغ نگاه تان ميكند
جمعه سياه/ سرخ
جمعه بي حوصله
وپچپچه هاي مادران
واضطراب شهر
صف عزاداران
درالتهاب تيترهاي درشت
ونوبت عزيزانشان
درفرصت ميان خبرها
2
معناي هيجدهم
درانضباط تاريخ است
ولي من
مي خواهم
ازفروغ نام يكايك تان
پيراهني به تاريخ بپوشانم
با رنگ ونقش قدم هاتان
برسنگفرها
وديوار ها
باشتك خون تان
وبرخاطره ي زمان
بدوزم
ورق هاي پاره پاره شده تان را
--يادم باشد كه پيراهن شان را
به شادي هاي كودكان
هد يه كنم
3
اگرنتوانم تورا
به سوژه ي جانم تبديل كنم
سطرها يم/ مي خشكند
ازستاره هامددي
تايكايك كلماتم
عاشق
ازچشمه ي حضورشان باشد
دفترها ي تان رابگشاييد
خطوط پنهان/ مي درخشند
وصداها
كه رنگ سكوتند
نام عاشقان را
ازياد
نمي برند