پنجشنبه، فروردین ۱۱، ۱۳۹۰
یکشنبه، فروردین ۰۷، ۱۳۹۰
سطری کوتاه
دست های من نمی رسد
شادی های جهان را
در دلم
شاخه گلی می کنم
بافته برگیسوان طلائی ات
راز نگاهت را
آفتاب
تنگ چشمانه می گذرد
مرا به چشمک ستارگان/ نیازی نیست
سطری کوتاه
چراغ اتاقم را
روشن می کند
پرده را کنار می زنم
شبنم های جوان
در جان برگ ها دویده اند
شادی های جهان را
در دلم
شاخه گلی می کنم
بافته برگیسوان طلائی ات
راز نگاهت را
آفتاب
تنگ چشمانه می گذرد
مرا به چشمک ستارگان/ نیازی نیست
سطری کوتاه
چراغ اتاقم را
روشن می کند
پرده را کنار می زنم
شبنم های جوان
در جان برگ ها دویده اند
پنجشنبه، فروردین ۰۴، ۱۳۹۰
سهشنبه، فروردین ۰۲، ۱۳۹۰
سایه ات
گاهی کلمه ها لکنت می گیرند
وآن سوی مرز نگاه
چشمی منتظر
ستاره ها را
شماره می کند
گاهی دستی درازمی شود
با سرانگشتانی
تا در سطرهای این شعر
جوانه ای بنشاند
به کدام سو بنگرم
عطر ماه را بر این حرف ها می پاشی
و سایه ات
حضور همه ی ترانه هاست
وآن سوی مرز نگاه
چشمی منتظر
ستاره ها را
شماره می کند
گاهی دستی درازمی شود
با سرانگشتانی
تا در سطرهای این شعر
جوانه ای بنشاند
به کدام سو بنگرم
عطر ماه را بر این حرف ها می پاشی
و سایه ات
حضور همه ی ترانه هاست
دوشنبه، فروردین ۰۱، ۱۳۹۰
یکشنبه، اسفند ۲۹، ۱۳۸۹
افسانه فوریه
ماه نگاهش را
روی سن می پاشد
و بر دو جانب رود
اشک های نریخته ام
دهانش را می رباید
فوریه
ثقل جهان
برف های نهان
که انتظار مرا
در هفت سین عمر
سبز می کند
فوریه
سایه های پنهان
عشق
با نجواهای غریبش
و گام های شمرده من
تا کوچه پسکوچه های پاریس را
پا به پای پل الوار
ترانه ی آزادی
بر کلون درها بیاویزم
فوریه
پنجره ای گشوده
و شبنم نگاهی
که هر بامداد
گلوی مرا به نتی پیوند می دهد
((دست هایت کجاست))
روی سن می پاشد
و بر دو جانب رود
اشک های نریخته ام
دهانش را می رباید
فوریه
ثقل جهان
برف های نهان
که انتظار مرا
در هفت سین عمر
سبز می کند
فوریه
سایه های پنهان
عشق
با نجواهای غریبش
و گام های شمرده من
تا کوچه پسکوچه های پاریس را
پا به پای پل الوار
ترانه ی آزادی
بر کلون درها بیاویزم
فوریه
پنجره ای گشوده
و شبنم نگاهی
که هر بامداد
گلوی مرا به نتی پیوند می دهد
((دست هایت کجاست))
سین هشتم
پاورچین
پاورچین
ازراه می رسد
با ارغوانی هاو
نارنجستان های منتظرش
سیب
سکوت
وسرودی خاموش
باد
گل های دامنش را
دردهانم می تکاند
شقایقی دسته می کنم
با عطرو
عبیرو
عود
و در خلوت روشن بامداد
هفت سین کلامم را
با فروغ نگاهت
می افروزم
پاورچین
ازراه می رسد
با ارغوانی هاو
نارنجستان های منتظرش
سیب
سکوت
وسرودی خاموش
باد
گل های دامنش را
دردهانم می تکاند
شقایقی دسته می کنم
با عطرو
عبیرو
عود
و در خلوت روشن بامداد
هفت سین کلامم را
با فروغ نگاهت
می افروزم
دوشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۹
عشق
خنده های دریغ شده
مادران سکوت
وبی تابی واژه ها
که پاهایم را بی قرار می کند
این همه رود
زلالی دهانت را
بتکان
اشتراک در:
پستها (Atom)