دوشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۷

هیجده تیر



تشکل های صنفی به مثابه ساختارهایی منسجم ، با برنامه و هدفمند ، در قیاس

با کنش فردی و حتی آگاهانه و برنامه ریزی شده ؛ از ظرفیت تخصصی شده تر

و گستره ی کاربردی بیشتر ، مهمتر و اثرگذارتری در اجرا ، پیشبرد و تحقق

اهداف خود برخوردارند . تجارب اجتماعی در جوامع مختلف ، در زمینه های

گوناگون ، موید این کلام است .

قصد ازبیان فوق اشاره به نکته ای ست که مبتلابه جامعه ماست و تامل بر آن

و تدقیق در ظرائف و لایه های آن می تواند به عملکرد ساختارها از یک سو و

کنش گری این ساختارها از سوی دیگر کمک نماید .

به هیجدهم تیر ماه نزدیک می شویم . تاریخی که در دولت اصلاح طلب خاتمی

خاطره ی تلخی را برای دانش جویان دردرجه ی نخست و نیز مردم و مسئولان

به جا گذاشت . و اهمیت این موضوع به قدری ست که در هر سال درمجامع و

محافل دانشگاهی و سیاسی بدان پرداخته می شود . به هسجدهم تیر نزدیک

می شویم ، در حالی که عملکردهای دانش جویی در طول سه سال اخیر

حاکمیت دولت نهم ، جهت تحقق مطالبات صنفی شان ، دستاوردهای مهمی

را نصیب خود نموده است . که دو مورد مثال زدنی آن ، که حاصل وحدت

حول برنامه ی مشخص و به شکلی مسالمت آمیز بوده ، پیشبرد خواسته ها

شان در دانش گاه های تربیت معلم کرج و دانشگاه زنجان می باشد .

اگرچه در طول این سه سال اخیر با مطالبات صنفی دانش جویان برخورد

شده است .

اگر چه به دلیل پیگیری حقوق دانش جویان ، توسط خود دانشجویان ،

برخی از چهره های فعالان دانش جویی ، ستاره دار گردیده و محروم گرد

یده اند .

اگر چه بخی نشریات دانش جویی به دلیل روش انتقادی شان به محاق

توقیف فرو رفته و با آنان برخورد شده است .

اگرچه دانش جویان منتقد در طول سه سال دولت نهم توسط متولیان

دانشگاهی به کمیته های انضباطی فراخوانده شده و از تحصیل یا ترم

هایی محروم گردیده اند

واگرچه . . .

اما کسب آگاهیهای اجتماعی و آشنایی با حقوق صنفی و رشد فرهنگی

دانش جویان به سطحی نایل گردیده است که امروز شاهد تمرکز گرد

این دانایی و داشتن طرح و برنامه جهت پیگیری مطالبات قانونی شان

هستیم . روند ی که کم کم نهادینه می گردد و به دانش جو می آموزد

که می توان در چهارچوب قانون و به روش های قانونی جهت طرح و

پیگیری مطالبات اقدام نمود .

پنجشنبه، خرداد ۳۰، ۱۳۸۷

روز جهانی پنا هندگی و آقای بان کی مون


امروز نوزدهم ژوئن برابر با سی ام خرداد مصادف است با روز جهانی پناهندگان .

روزی که در سطح بین المللی نگاه ها ، رویکردها و اجراهای متفاوتی از برخورد

با پدیده ی پناهندگی مشاهده می گردد .

موضوع مهاجرت و پناهنده شدن در طول سالیان دراز درسطح جهان مطرح بوده

و عموما افرادی که به دلیل فعالیت های سیاسی و اجتماعی مورد اذیت و آزار

در جامعه ی خود قرار می گرفتند ، دست به مهاجرت می زدند . امر مهاجرت

یک فرایند اجرایی ساده نیست ، که در آن دنیای متبلور باشد که هر مهاجری

با تصور شیرینی از آینده ، اقدام به مهاجرت نماید . در روند مهاجرت علاوه بر

موضوعاتی چون قرار گرفتن در یک فضای بیگانگی فرهنگی و نوع برخوردها و

تعامل و رفتارهای گاه متناقضی که در برخورد با یک پناهجوی از سوی نهاد

مربوطه به عمل می آید ؛ نوستالوژی موجود برای یک مهاجر غریب واقع شده

در فرهنگ بیگانه ، شکننده تر از هر عامل دیگری ست .

اما بر اساس اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ، و مواد گوناگون آن به ویژه در بخش

مربوط به پناهندگی ، تکالیفی بر عهده ی دولی که زیر این اعلامیه را امضاء نموده

اند ، گذاشته شده که بر اساس گزارش های موجود جهانی ، گاه برخی از گشورهای

پیشرفته و گاه کشورهای توسعه نیافته ، از مواد مربوط به اعلامیه ی جهانی حقوق

بشر در خصوص پناهندگی ، تفسیرهای سلیقه ای و شخصی نموده و مواد مذکور در

اعلامیه را در فرایند رسیدگی به حقوق پناهندگی قربانی می نمایند . سال هاست که

چنین اتفاقی رخ می دهد و هشدارها تا کنون کارساز نبوده است . حتی تبدیل شدن

کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل ، به شورای حقوق بشر که از ضمانت اجرایی محکم

تری برخوردار گردیده ، در این خصوص چندان موثر نبوده است . به عبارتی دیگر حیات

فردی شهروندی که قربانی قدرتی استبدادی در جامعه ی خود درفرایند فعالیت اجتماعی

می باشد ، با تغییر موقعیت زندگی خود در محیطی دیگر متاسفانه قادر نیست از حمایت

قانونی مبتنی بر آنچه در اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ذکر گردیده ، برخوردار گردد .

نمایندگان پارلمان اروپا در هیجدهم ژوئن طی نشستی در استراسبورگ ، به تدوین

آئین نامه ای پرداختند که در آن به بازگرداندن مهاجرا ن غیرقانونی رای مثبت دادند.

علاوه برآن حتی خود را مجاز به بازداشت و زندانی نمودن مهاجران غیرقانونی از شش

ماه تا هیجده ماه دانسته تا سپس به بازگرداندن آنان اقدام نمایند .

این موضوع تا چه حد با مواد و معاهده های مربوط به اعلامیه ی جهانی حقوق بشر ،

انطباق دارد . به گمانم آقای بان کی مون دبیر کل سازمان ملل متحد در این خصوص

می بایست توجهی جدی مبذول نماید . این نقض صریح حقوق انسانی و بشری یک

پناهجوی در چهارچوب اعلامیه ی جهانی حقوق بشر است . چطور با سرنوشت یک

انسان و یا خانواده توسس دولت ها بازی می شود ، در حالی که برخی مواد اعلامیه ی

جهانی حقوق بشر ، صراحت دارد که هر انسانی مجاز به انتخاب زندگی در هرجایی

می باشد . شهروند و یک فعال سیاسی و حقوق بشری که در جامعه ی خود در معرض

فشارها و تهدیدها می باشد ، چطور حق آن را ندارد که درمحیطی دیگر، خود و خانواده

اش دور از خطر به ادامه ی زندگی بپردازند و امکان رشد و پروش خود را بیابند .

امروز روز جهانی پناهندگی ست و به نظر می رسد نشست پارلمان اروپا که به تصویب

چنین آئین نامه ای انجامیده ، نقض صریح و آشکار حقوق بشر و حقوق پناهندگان

می باشد . شایسته است که آقای بان کی مون دبیرکل محترم سازمان ملل ، فارغ از

هرگونه توجیهات قدرت پسند در این خصوص پیگیری نموده و از معاهدات و اعلامیه ی

جهانی حقوق بشر که حاصل سال ها تلاش کشورهای عضو آن سازمان و نیز حاکی از

معرفت سیاسی و اجتماعی جهانشمول می باشد ، قاطعانه دفاع نمایند . بدیهی ست که

در این صورت مواد اعلامیه ی مذکورمی تواند به درستی جنبه ی اجرایی یافته و از حقوق

پناهجویان حمایت لازم به عمل آید .

سه‌شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۷

یک روایت ناتمام

ذهن مردم یا به عبارتی رساتر ، شعور اجتماعی در مناسبات فی مابین موجود

در جامعه به ویژه اگر یک سوی این مناسبات ارکان قدرت باشد ، دارای چه

جایگاهی ست . آیا این از خصیصه و منش عمومی قدرت ناشی می شود که

زمانی که به جهت تحقق برنامه ها و شعارها ، صرف نظر از نوع ارزش گذاری

آن ها ، نیاز به حضور اذهان اجتماعی ست ؛ از هیچگونه تلاشی برای به صحنه

کشاندن شعور اجتماعی شهروندان دریغ نمیشود ؛ اما آنجا که قادر به بازگشایی

گره ها و سامان مندی ساختارهای نابه سامان نیستیم به روش ها وتوجیه هایی

پناه بریم ، که با کمی تعمق و تامل ، به این تاویل دست می یابیم ، که شعور

اجتماعی در این جا به حاشیه رانده شده و محلی از اعراب ندارد ؟ !

چند روزی ست که در پی آنم تفاوت و تفارق یک سخن را دریابم . عبارتی که

با یک مضمون ، یک ساختار ، اما از سوی دو منش متفاوت به بیان درآمده است

نه ایهامی در آن می توان یافت ؛ ونه چنا بغرنج است که نیازمند غور و ژرفکاوی

های فلسفی باشد . وآن عبارت (( مبارزه با مافیاهای اقتصادی ست ، که به زودی

افشا می شوند .)) نکته ی جالبی ست ؛ اینطور نیست ؟

دو رئیس جمهور در دو زمان متفاوت ؛ هنگامی که از موانع راه و توسعه و پیشرفت

سخن می گویند ، عده ای را که در ارکان قدرت رخنه کرده و ازصاحبان منصب و

. . . هستند مانع اجرای برنامه های شان اعلام کرده و درصدد برمی آیند که افشای

شان کنند ؛ اما چنان در پیچ و تاب سیلست ها غرق می شوند و چنان بر پیچیدگی

فرایند افشاگرانه می افزایند ؛ که موضوع حل ناشده به دنیای مابعد از خود پرتاب

می شود . شاید نفر بعدی گشایشگر گره فوق باشد .

شعار مافیای اقتصادی دست به دست از دوران خاتمی گذر کرده و به عهد احمدی نژاد

رسیده است ؛ و همچنان ادامه دارد تا به دست دیگری برسد . آنچه در این میان مغفول

واقع گردیده ذهن اجتماعی شهروندی ست ! که همچنان پی چوی پرسش بی پاسخ

خود می باشد !

حال در این میان شهرام جزایری ها و عباس پالیزدارها و . . . درکجای محورها

قرار میگیرند و زاده شدن شان در این میدان بازی حاصل کدام سیاست ها و غفلت

هاست ، بماند .

وبگذریم از اعلام نظر سخنگوی دولت و وزیر عدلیه ، مبنی بر کاهش 30 درصدی

قیمت مسکن در برخی شهرها ، که در هاله ای از ابهام می ماند ؛ بی آنکه هیچ

منطق محاسباتی و تحلیل اقتصادی در پشت آن نهفته باشد . و در کجا ی این درام

پست مدرنی باید ، به جستجوی آن ذهن اجتماعی برآمد ؟ !

چهارشنبه، خرداد ۲۲، ۱۳۸۷

کتاب ، نشر و . . .


مطلب زیر سرمقاله ی شماره ی جدید ویژه نامه ی هنرو ادبیات آوای شمال
به قلم مسعود بیزارگیتی ست :

اردیبهشت ماه سال جاری همزمان بود با برگزاری بیست و یکمین نمایشگاه

بین المللی کتاب تهران . نظر به اینکه مقوله ی کتاب ، کتابخوانی و نشر به

گونه ای با ادبیات مرتبط است ؛ پس توسن سخن را در این میدان می تازانیم

تا کلام نخست این شماره باشد .

مقوله ی کتاب ( فرهنگ ) ، اقتصاد و جامعه ، سه گانه ی به هم متصلی

ست که در یک نگاه تحلیلی ، می بایست به رابطه ی متقابل آنها توجه کرد

زیرا همچون یک بسته ی سیستمی ست . و در یک نظام سیستمی آنچه که

مهم است و موضوع ارزیابی قرار می گیرد ، رابطه ی سیستمی پدیده

است .

شرایط اقتصادی ما به دلیل بحران موجود ، که هر شهروندی را بطور

معمول گرفتار روزمره گی های زندگی می کند وتمام اوقات وی را در

طول روز به کار به معنای اقتصادی و کسب درآمد اختصاص می دهد

؛ امکان ایجاد زمانی را که وی بتواند با انگیزه وبرنامه ریزی مشخص

در زندگی روزانه اش به مطالعه بپردازد ، از او سلب می نماید . این

موقعیت در مورد اغلب شهروندان جامعه صادق است . گرانی نرخ

زندگی وی را در وضعیتی قرار می دهد که گاه محکوم است در دو

نوبت صبح و عصر برای تنظیم حداقل های زندگی مادی اش ( تهیه

خوراک ، پرداخت اجاره بهای مسکن ، هزینه های تحصیل فرزندان

و . . . ) تلاش نماید . آیا در پایان روز فرصتی ، انگیزه ای ، حوصله

ای باقی می ماند تا امر مطالعه و خواندن رخ دهد . زیرا قرار گرفتن

در روند مطالعه ، موقعیتی ویژه را می طلبد . نوع مناسبات بینافردی

و اجتماعی به گونه ای تنظیم شده است که اگر فراغتی دست دهد ،

شهروند امروز علی القاعده ترجیح می دهد که از آن به همراه خانواده

برای گذران تفریحی شان بهره برند . حداقل هایی از تلاش هفتگی یا

ماهانه را گرد آورده تا برای ساعاتی در یک روز تعطیل ، از خستگی

ها وعصبیت های ناشی از مناسبات موجود در جامعه که ترکیبی از

ناهنجاری ها ، تنش ها ،بداخلاقی ها ، پشت هم زنی ها و . . .درفرایند

کلی موجود در بیرون از خانه است ، فاصله گرفته و لحظات ودقایق

موجود را تجدید معنا نماید .

سرانه ی مطالعه برابر آماربرآورده شده ، دو دقیقه برای مطالعات

غیر درسی و چهار دقیقه برای مطالعات درسی می باشد . جای تاسف

است که در سنت تاریخی جامعه ما که ادبیات ، فلسفه و . . . جایگاهی

برجسته داشته و در مقاطعی در فرهنگ جهانی درخششی خیره کننده

داشته است ، اکنون تنها چنین آماری را از خواندن شاهد باشیم . در کنار

انبوه مشکلات ریز و درشت زندگی مردم ، نوع نگاه و رویکرد مسئولان

مربوطه به مقوله ی کتاب ، کتابخوانی ونشردر ایجاد انگیزه وتشویق برای

استقبال ازمقوله ی کتاب چندان بی تاثیر نیست. متاسفانه درسال های اخیر

نگاه ایده ئولوژیک وگاه غیر کارشناسانه به مقوله ی کتاب به عنوان یک

بسته ی هنری – ادبی ، یا فرایند بررسی جهت صدور مجوز نشرکه ماهها

و گاه فراتر از یک سال به طول می انجامد ؛ یا بررسی هایی که نویسنده

و شاعر را محکوم به حذف و تعدیل اثر می نماید ، که پیامد چنین برخور

دی به خود سانسوری مولف ختم می گردد ؛ تا برای حفظ کیفیت وساختار

یکدست اثر ؛ خود پیشاپیش اثر را ازیکدستی درونی اش تهی می سازد ،

تا بتواند آن را به دست مخاطب برساند و . . . اسباب وعلل کاهش مطالعه

وعدم ایجاد انگیزه برای استقبال از مقوله ی کتاب می شود .

بدیهی است تا زمانی که قادر نباشیم افق نگاه مان را در مقوله ی فرهنگ

و هنر ، بر بنیاد تعامل چند سویه وبا منشی گشوده بنا نهیم و تنها صدای

فرهنگی موجود در جامعه را الحان خوش خویش پنداشته و گوش را برای

شنیدن صدای دیگران آماده نسازیم ، مسیر توسعه ی فرهنگی و رشد کتاب

خوانی به سمتی هدایت خواهد شد ، که آمارانعکاس یافته درمطبوعات گواه

آن می باشد .

دوشنبه، خرداد ۲۰، ۱۳۸۷

ویژه ی هنروادبیات


شماره جدید ویژه ی هنر و ادبیات آوای شمال منتشر شد . ویژه ی هنر و

ادبیات آوای شمال که بازتاب هنر و ادبیات معاصر می باشد ودر نیمه ی هر

ماه به دبیری مسعود بیزارگیتی نشر می یابد ؛ در این شماره به اثاری از

نویسندگان و شاعران زیر پرداخته است :

الهام یکتا ، هرمزعلی پور ، منصوربنی مجیدی ، مسعود بیزارگیتی ،

سعید صدیق ، سعید تغابنی ، مهدی ریحانی ، مهدی اخوان لنگرودی ،

سیاوش یحیی زاده ، فرامرز سه دهی ، سینا بزرگ چنانی و . . . .

یکشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۷

کاریکاتورتصویرمسعود بیزارگیتی

پنجشنبه، خرداد ۱۶، ۱۳۸۷

بلاگ اسپات


مدتی ست که سرور بلاگ اسپات در ایران دچار مشکل فیلتر و یا هر مشکل

دیگری است که صاحب استفاده کننده از این سرور به سختی می تواند به

نیازهای مربوط به انتشار مطالب خود پاسخ دهد . بر من معلوم نیست که آیا

مشکل مربوط به فیلتر شدن این سرور می باشد یا چیز دیگری است . اگر چه

مسئله ی فیلتر شدن به امری عادی و رایج تبدیل شده است ؛ وچندان دور از

انتظار نمی تواند باشد ، اما با قاطعیت نمی توانم در خصوص فیلتر بلاگ اسپات

اظهارنظرنمایم . به همین جهت در انتشار مطالب در این روزها به برای وارد شدن

به این سرور با مشکل مواجه می شوم . امید که از زاویه ی فیلتر شدن این سرور

نباشد . زیرا کار را بسیار دشوار خواهد کرد .

درگذشتگان


یکی دو روز گذشته مصادف بود با در گذشت دو تن از نویسندگان حوزه ی ادبیات

داستانی . هر دو بر اثر بیماری و کهولت سنی که در کشور ما ، در حقیقت نهایت

عمری ست که یک نفر می تواند از آن برخوردار باشد .

دکترفرخ لمعه بانوی داستان نویس گیلانی ، که حاصل کارهای داستانی اش ، سه

کتاب به نام های (( ابوالهول )) ، (( تشخیص )) و (( زائر )) بوده است .

بر دوکتاب نخست این بانوی داستان نویس گیلانی ، نقدی از سوی صاحب این

قلم نوشته شده بود ، که در مکالمه ای تلفنی که با یکدیگر داشتیم ، بسیار مورد

توجهش واقع گردیده بود . نقد این کتاب ها در یکی از شماره های مجله (( گیله وا))

به چاپ رسیده است . علاوه برآن طی پستی در این وبلاگ نیز منتشر گردیده که

علاقمندان می توانند در آرشیو جستجو کنند .

آن مرحوم بعد از انتشار کتاب (( زائر )) در تماسی از من درخواست دیدار کرده بود ،

که با ایشان دیداری داشتم و کتاب (( زائر)) را به من هدیه کرد . بعد از خواندن کتاب

دیداری مجدد با وی داشتم ؛ وگفتگویی با هم انجام دادیم . به او گفتم که کارجدیدش

هم در فضای آثار قبلی وی می باشد .

تجربه ی زندگی و آشنایی وی با روایت شناسی داستان ، او را به سمت انتخاب گزینه ای

از روایتگری در آثارش هدایت نمود ، که منطبق با خلقیات و تجربه های فردی شده و

درونگرایانه ی زندگی اش بود . سخت دلبسته ی تجاربی بود که در فراز و فرود زندگی

خود از سر گذرانده بود . دستی در ترجمه هم داشت . واثری را از یکی از نویسندگان به

نام فرانسه به من نشان داده بود و در صدد ترجمه ی آن بود . نام نویسنده را به خاطر

ندارم ؛ اما گمان می برم صفحاتی از کتاب را نیز ترجمه کرده واز زبان پیچیده ی کتاب

نیز برای من صحبت کرده بود .

دکتر فرخ لمعه که تحصیلات خود را در رشته ی داروسازی به پایان رسانده بود ، در

سن 71 سالگی در گذشت . یادش گرامی باد .

نادر ابراهیمی نیز که یکی از نویسندگان به نام ایرانی بود امروز در سن 73 سالگی بر

اثر بیماری درگذشت . وی هنگام مرگ 73 سال داشت . نادرابراهیمی در زمینه های

گوناگون هنری و ادبی قلم زده است . وی برنده جوایز مختلف داخلی و خارجی بوده ؛

که جایزه ی نخست تعلیم و تربیت یونسکو از آن جمله است . کتاب معروف (( آتش

بدون دود )) وی که در هفت جلد به چاپ رسیده ، یکی از آثار مطرح نادر ابراهیمی

می باشد . روحش قرین آرامش باد .